معرفی کتاب1399/8/20 سهشنبه جنس اول
نويسنده: هلن فیشر
ترجمه: نغمه صفاریانپور
موضوع: زنان، روانشناسی، تفاوتهای جنسی، استعداد
انتشارات: نشر نو
چكيده:
زن چیست؟ این سوالی است که سیمون دوبوار در سال 1949 در کتاب مشهورش، جنس دوم، مطرح کرد. او بر این باور بود که زن چیزی نیست جز نتیجه و محصول نیروهای اجتماعی و اقتصادی. به عقیدهی او، "زن از شکم مادر، زن متولد نمیشود بلکه تحت شرایط اجتماعی و اقتصادی است که به زن تبدیل میگردد."
اکنون زمانه تغییر کرده است. دیگر شرایط با این اعتقاد دوبوار سازگار نیست. اینک، شواهد علمی بسیاری در دست است که نشان میدهد تمام انسانها از بدو تولد، دارای جریانهای الکتریکی در مغز هستند که هدایتگر رفتارهای انسانی آنها است. علاوه بر این زن و مرد از جهاتی اساسی با یکدیگر متفاوتند. طی میلیونها سال زنان و مردان مسئولیتهای مختلفی بر عهده داشتهاند، مسئولیتهایی که نیازمند مهارتهای متفاوتی نیز بودهاند. با گذر قرون متمادی و انتخاب طبیعی قویترها، تفاوتهای ظریفی در مغز زنان و مردان پدید آمد. در حقیقت میتوان گفت یک زن به هنگام تولد، زن به دنیا میآید.
والدین، معلمان، دوستان، شغل و هزار و یک عامل فرهنگی دیگر وجود دارد که بر افکار و رفتار هر فرد تاثیرات ژرفی بر جای میگذارند. میان دو عامل محیط و وراثت پیوندی ابدی وجود دارد، پیوندی عمیق و جداناشدنی. هیچ دو نفری را نمیتوان یافت که کاملا شبیه یکدیگر باشند.
زنان و مردان با استعدادها و تمایلاتی متولد میشوند که از هزاران سال پیش تاکنون در آنها رشد یافته است. مردان و زنان، یکسان نیستند. هریک، از استعدادهای ذاتی خاصی بهرهمندند. در حقیقت هریک به مثابه پروندهای هستند که خصوصیات اجدادشان را در خود بایگانی کردهاند. با این حال، سیمون دوبوار بیراه نرفته است. او بر دیدگاه رایج در قرن نوزده صحه گذارده است. بر اساس این دیدگاه، زندگی کشاورزی اجداد ما جایگاه زنان را به ردهی دوم تنزل داده است.
از دههی 1970 تاکنون پژوهشگران ثابت کردهاند که پیش از آن که نسل انسان به زندگی کشاورزی یکجانشین روی آورد، زنان از لحاظ اقتصادی و اجتماعی صاحب قدرت بودند. در دشتهای آفریقای کهن، زنان روزها همراه هم به دنبال یافتن میوه و سبزی میرفتند. تا زمان بازگشت آنها به قبیله، خویشاوندانشان مسئولیت نگهداری از کودکان را بر عهده میگرفتند. غذایی که این زنان همراه میآوردند بخش زیاد و اکثرا بخش اعظم غذای قبیله را تامین میکرد. در عصر کهن، اقتصاد خانواده به کار زنان همان قدر وابسته بوده که به کار مردان. انسانشناسان معتقدند که در آن دوران، زنان کاملا با مردان برابر بودهاند.
با این حال زمانی که تحولات کشاورزی به وقوع پیوست مردان فعالیتهای اقتصادی مهمی را عهدهدار شدند. فعالیتهایی چون: پاکسازی زمین، شخم زدن و برداشت محصول. دیری نگذشت که کارهای دیگری چون: تجارت، جنگاوری، ریاست خانواده و ریاست قبیله را نیز بر عهده گرفتند و همچنان که سیمون دوبوار عنوان کرده است، زنان در بسیاری از جوامع کشاورزی به جنس دوم تنزل داده شدند، چنانکه هنوز در بسیاری از اینگونه جوامع آنها را جنس دوم میدانند.
با وقوع انقلاب صنعتی در غرب، نیروهای اقتصادی قدرتمندی پا به عرصه نهاد که رفتهرفته زنان را به سوی کارهای اجتماعی درآمدزا سوق داد. اغراق نیست اگر بگوییم این تحول منجر به بینظیرترین پیشرفتها در طول حیات طولانی انسان صاحب اندیشه شده است. این پیشرفت چیزی نیست جز بازگشت قدرت اقتصادی به زنان. زنان سراسر جهان به تدریج در حال کسب مجدد قدرت اقتصادیی هستند که قرنها پیش در اختیار آنان بود.
شیوه تفکر شبکهای، دیدگاه زنان و مردان نسبت به قدرت، مهارتهای کلامی زنان، توانایی خواندن فکر، جانشینان بقراط، شیوه زنان در رهبری، فردا متعلق به زنان است، مدنیت جنسی، دلباختگی، ازدواجهای همتراز و جامعهای استوار بر تشریک مساعی زنان و مردان، فصول این کتاب 428 صفحهای هستند.
| |
كلمات كليدي :
جنس اول , هلن فیشر , تفاوتهای جنسی , نشر نو , سیمون دوبوار , جنس دوم , فعالیتهای اقتصادی , مهارتهای کلامی زنان , شیوه زنان در رهبری , مدنیت جنسی , ازدواجهای همتراز , تشریک مساعی زنان و مردان | نسخه قابل چاپ
|